در این مطلب از مجلهی پارس تاپ10، تصمیم گرفتم تا شما را با مجموعه کتابی بی نظیر در حوزهی تربیت فرزند بیشتر آشنا کنم. کتابی که خودم به شخصه از مطالعهی آن لذت بردم. متن روان و قابل فهم، مثالهای ملموس و بهرهگیری از آموزههای دینی در این کتب برای من جذاب بود. اگر شما هم دوست دارید با این مجموعه کتاب بیشتر آشنا شوید با من تا انتها همراه باشید. 🙂
مجموعه کتاب من دیگر ما
محسن عباس ولدی، نویسندهی آشنایی است که مفاهیم دینی را با قلمی دلنشین به مخاطبان می رساند. از شناخته شده ترین آثار ایشان در حوزه مشاوره خانواده و تربیت فرزند، مجموعه 13 جلدی « من دیگر ما » است. این مجموعهی ارزشمند تربیتی با همکاری نشر «آیین فطرت» منتشر شدهاست.
این اثر که بالای ۲۰بار سابقه تجدید چاپ دارد، درتلاش برای حل بسیاری از دلنگرانیهای والدین است. در اینجا از شیرینی بازی های کودکانه تا ترسناکترین بازیهای رایانهای حرف داریم. از لحظههایی می گوییم که بچهها با دستهگل به آبدادن نمک زندگی را کم و زیاد می کنند و چشمان جستجوگرشان، زودتر از آنچه فکرش را بکنید با جادوی رنگهای دنیای مدرن، ربوده میشود.
اگر شما هم پدر و مادری هستید که در برابر بهانهگیری های کودکتان کم میآورید، وقتی با حرفهای شما مخالفت میکند از کوره در میروید، از رفتارهایش جلوی جمع خجالت میکشید، وقتی خیلی کار دارید جلوی تلوزیون تنهایش میگذارید و هزاران موقعیت خاص دیگر از این دست، بین شما و فرزندتان شکل میگیرد، مجموعهی من دیگر ما را از دست ندهید.
- جلد اول:جوجه های رنگی و بچههای فرنگی (مشکلات پیش روی تربیت در دنیای امروز)
- جلد دوم: خارهای گل شده و گلهای خارشده (نقش محبت در تربیت فرزند)
- جلد سوم: پرنده های در قفس و کودکیهای نارس (نقش آزادی در تربیت کودک)
- جلد چهارم: بازی های عسلی و عسلهای بدلی (نقش بازی در تربیت کودک)+ ضمیمه کتاب «بازی،بازوی تربیت»شامل ۱۴۰بازی در سنین مختلف»
- جلد پنجم: قاب سراب نشان و بیداری خواب نشان (نقش تلویزیون در تربیت کودک)
- جلد ششم: بازی روی ابر خیال و کودکی های رو به زوال (نقش بازی های رایانه ای در تربیت فرزند)
- جلد هفتم: ارتش رایانه ای و نوازش تازیانه ای (نقش بازی های رایانه ای در تربیت فرزند)
- جلد هشتم: کبوترهای سفید کرامت و کرکسهای سیاه دنائت (تربیت کریمانه و آثار آن در شخصیت فرزندان)
- جلد نهم: کلاس آقای تربیت و درس شیرین کرامت (تربیت کریمانۀ فرزندان و روشهای آن)
- جلد دهم: تربیت بچههای زلال و آزادی استقلال (نقش استقلال در تربیت کریمانۀ فرزندان)
- جلد یازدهم: دنیای قشنگ خدمتگزاری و تربیت بچههای کاری (نقش کار کردن فرزندان در تربیت کریمانه)
- جلد دوازدهم: دختران و همسری و شغلناب مادری (جایگاه همسری و مادری در تربیت فرزندان)
- جلد سیزدهم: دختران آسمانی و سفیران مهربانی (راهکارهای آماده کردن دختران برای ایفای نقش همسری و مادری)
خلاصهای از مجموعه کتب من دیگر ما
در جلد اول کتاب، سخن از مشکلات و مسائلی است که پدرها و مادرهای امروز در دنیای مدرن، تجربه میکنند و به برخی سوالات دغدغهمندان پاسخ می دهد مثل: ” چه زمانی با بچهها قهر کنیم؟! چقدر حوصله سوالات کودکانمان را داریم؟! چه گروههایی به والدین در امر تربیت کمک می کنند؟! و غیره ”
جلد دوم از مجموعه «من دیگر ما» با نام:«خارهای گل شده و گل های خارشده » به گزاره های تربیت می پردازد و ۲ گزاره اصلی محبت و احترام را معرفی می کند. جلد سوم از این مجموعه با نام: «پرنده های در قفس و کودکی های نارس»، ازحق آزادی کودکان سخن می گوید. بچهها ،موجوداتی لطیف اند با خواستههایی که با دنیای والدینشان تفاوت دارد.
بعد از خواندن این اثر می دانید که تمایلات کودکانه زیاده خواهی نیست، و روشی تعاملی دارد که در آن بزرگترها، آنقدر بزرگ می شوند که پاروی نفس خود بگذارند و از آن بالا، به قدر همنشینی کودکی پایین بیایند. بعد دست فرزندشان را بگیرند و او را به اوج برسانند.
کتاب چهارم از این مجموعه با نام کامل « بازی های عسلی و عسل های بدلی »، به ما میآموزد که چگونه با کودکانمان بازی کنیم تا آنان بزرگ شوند. در این اثر بازی به عنوان بخش جدانشدنی زندگی کودک، ابزار مهم تربیتی والدین می شود. پس بازی کردن را جدی بگیرید و با مطالعه این کتاب بیاموزید که چگونه کودک درونتان را به دوستی با فرزندتان فرابخوانید.
برای این جلد، یک اثر همراه نیز طراحی شده است که، به کتاب «بازی بازوی تربیت» معروف است. در این اثر ۱۴۰بازی جذاب و تعاملی به مربیان و والدین آموزش داده میشود که به دوبخش تقسیم میشود: بخش اول بازیهایی است که مرحلۀ نوزادی تا زمان تکامل توانمندیهای کودک را پوشش میدهد. و اما در بخش دوم، به بازیهایی پرداخته شدهاست که از زمان تکامل توانمندی های کودک تا نوجوانی او را شامل شود. با این کتاب کودکان را از آسیب جدی بازیهای نامناسب نجات دهید.
جلد پنجم از این مجموعه با نام کامل«قاب سراب نشان و بیداری خواب نشان»، توجه مارا به روزهایی جلب میکند که کودکانمان را با جعبه جادویی تنها گذاشته ایم. در این اثر ابتدا خودمان را از تلوزیون جدا می کنیم و سپس تلوزیون را از فرزندانمان. با این کتاب، فضای گفتگو، محبت، بازی، همفکری و دوستی را به خانههایمان بازگردانیم.
در جلد ششم از این مجموعه با نام کامل «بازی روی ابر خیال و کودکی های رو به زوال» به سراغ فرزندانی می رویم که پایشان به play storeها بازشده و ذهنشان به دام بازیهای رایانهای گرفتار آمده است.
این اثر که در ۲ فصل ارائه می شود، با بررسی سه مساله مهم خدا، انسان و دین ، معاد و شخصیت های مقدس پرداخته است و تغییر نگرشی عظیم درباره آنان را در بازیهای رایانهای شرح میدهد. با مطالعه کتاب پیشرو، تحولات را به نفع نسل آینده تغییر دهیم.
من دیگر ما، با شعار « فرزند ما از ما جدا نیست؛ او خود ماست! اما در اندازه ای کوچکتر » که ذیل عنوان همه کتابهای مجموعه خودنمایی میکند، می خواهد به مخاطب بگوید: با کودک به گونه ای برخورد نکنید، گویی از کره ای دیگر آمده است، او همان گونه ایست و خواهد بود که خود شما هستید.اگر فرزند را خودمان بدانیم دیدگاه و عملکرد ما نسبت به موضوع تربیت تغییر خواهد کرد و وقت گذاشتن برای او را وقت گذاشتن برای خودمان و رشد کردن او را رشد کردن خودمان می دانیم. این مجموعه سعی دارد، با تکیه بر مبانی دینی، مهارت های تربیت فرزند در دنیای امروز را با قلمی ساده و روان و گاهی عامیانه به والدین آموزش دهد و افقی روشن برای آینده فرزندان ترسیم کند.
مطالعه جلد هفتم از این مجموعه برای والدینی که فرزند نوجوان دارند بسیار لازم است. در همین سنین نوجوانی است که او را به مبارزهای ناعادلانه فرامی خوانند، چراکه تاب آوردن برابر «ارتش رایانه ای و نوازش تازیانهای» آن، سخت است، قدم به قدم آدم آهنی شدن نیز سخت است. اما هردو آنها ممکن است و شما والدبن مهربان، با مطالعه این اثر، خطرات پیشروی نسل آینده را شناسایی و از آنها محافظت می کنید.
اگر به مطالعه جلد هشتم از این مجموعه رسیدهاید، با معنای کرامت در تفکر تربیت کریمانه بیشتر آشنا خواهید شد و ماهیت آن را در برابر دنائت بررسی میکنید. چرا که کرامت در برخورد با دیگران و در مواجهه با سختیها، عنصری برخواسته از تقوا و پرهیزگاری است که روح انسان را وسعت میبخشد.
پس از آشنایی با تربیت کریمانه نوبت به آشنایی با روشهای اجرایی آن را در دو نوع تصویری و رفتاری است که آنها در جلد نهم مجموعه بررسی و معرفی میشود.
اگر مایل هستید تا کودکی مستقل و در عین حال مطیع داشته باشید؛ جلد دهم من دیگر ما را از دست ندهید. جمع این دو مفهوم نیازمند تربیت کریمانه است که برای درک ضرورت آن در این کتاب، ابتدا مفهوم استقلال و اهمیت وجود آن شرح دادهشده و سپس، محدودهی استقلال در کارها و تصمیمات، طراحی میشود.
در جلد یازدهم یادمیگیرید درباره اشتغال با کودکان خود صحبت کنید. مساله مهمی که نحوه مواجهه با آن می تواند همه چیز را در آینده فرزندمان عوض کند و ضرورت آموختن حرفه، پذیرش یک مسئولیت و محاسبه مالی را به ما یادآوری کند.
اگر به مطالعه جلد دوازدهم از این مجموعه رسیدهاید، یعنی قرار است که بیشتر با کسانی آشنا شوید که مهمترین عناصر پرورش در هر کجای جهاناند؛ زنان چه تمام عمر خود را برای حفظ و ارتقای خط مقدم مبدان تربیت، صرف کنند و چه یک دست در کار خانه داشته باشد و یک دست در هزار شغل سطح شهر، بازهم مقدس است؛ قداستی هرگز نکند با چند کلمه فریبند، ربوده شود، مقام مادری و همسریاش پوچ انگاشته شود و دیگر نه خودش باشد و نه کسی که میتوانست باشد. مساله کتاب مقابل دقیقا همین است؛ زن خانهدار یا شاغل، زن بودنش فراموش نشود.
در جلد سیزدهم از این مجموعه یه طور ویژه با نقش دختران در آیین اسلام آشنا میشوید. نگاه اسلامی و به تبع نگاه این کتاب به دختران به عنوان طلایهداران والا مقام مساله تربیت، باعث میشود که بررسی ویژهای درباره تواناییها، مسئولیتها و ظرفیتهای پنهان ایشان داشته باشیم.
اگر شما نیز دختری هستید که آینده مهمی را برای خود در نظر گرفتهاید، یا با دخترانی در ارتباط هستید که معصومانهترین بار آفرینش را به دوش میکشند، کتاب مقابل را خط به خط بخوانید.
بریدههای از کتاب من دیگر ما
🐣قصه جوجه ها و بچه ها
بچّه که بودم، مادرم برایم جوجه میخرید؛
از همین جوجههای رنگی؛ دانهای پنج تومان.
اوّلش فکر نمیکردم بزرگ کردنشان، کار چندان سختی باشد؛
امّا بعد فهمیدم پرورش جوجهها، فوت و فنّ خودش را دارد.
چند جوجه از بین رفتند تا توانستم جوجهداری را یاد بگیرم.
پیرزنها و پیرمردهای محلّهمان، از دستم عاصی بودند،
از بس که به سراغشان میرفتم و از تجربههایشان میپرسیدم.
یک بار که دوستم گفت کتابی در بارۀ جوجهها در یک کتابفروشی دیده، سر از پا نشناختم.
به سراغ کتابفروش رفتم.
کتاب، گران بود؛ امّا قیمتش برایم مهم نبود.
من، دغدغۀ بزرگ کردن جوجههایم را داشتم…حالا که بزرگ شدهام، بچّههایی دارم که باید هم جسم و هم روحشان را پرورش دهم؛
امّا یک سؤال:
دغدغۀ من برای پیدا کردن راه تربیت فرزندانم، آیا به اندازۀ نگرانیام برای پرورش جوجههایم هست؟مقدمه من دیگر ما، کتاب اول، ص۱۱
اهمیت محبت در تربیت فرزند
وقتی شما محبوب فرزندتان شدید، او دوست دارد همان طور باشد که شما هستید و همان طور زندگی کند که شما دوست دارید.
در مسیر تربیت فرزند، هیچ گاه فراموش نکنید که بدون محبّت، بسیاری از گزارههای تصویری و رفتاری، اثربخش نخواهند بود.
من دیگر ما، کتاب دوم
همان طور که گفته شد محبّت، عاملی برای همسان سازی، ایجاد روحیه، تبعیت، بالا رفتن تحمّل و کم شدن توقع و پیشگیری از انحراف است.
حال اگر در مواردی مشاهده میشود فرزندان با وجود محبت باز افراد دیگری را الگوی خود قرار داده اند و در مقابل ما، سرکشی میکنند و کم تحمل و پرتوقع شده و راه های انحرافی را هم برای پیمودن انتخاب کرده اند باید به سراغ ریشه برویم.
نه این که خیلی زود به این نتیجه برسیم که دلیل این مشکلات محبت است و باید آن را کم کرد یا قطع نمود. اگر چه برای ریشه یابی مشکلات تربیتی باید هر موردی را به طور خاص بررسی کرد؛ اما برای این مسئله چند عامل اساسی وجود دارد.کتاب من دیگر ما، جلد دوم
بعضی از پدر مادرا نگران طرد شدنشون تو محیط های فامیلی هستن، اما کاش اینها میگفتن این مردمی که پشت سرشون یا حتی جلو روشون، اونها رو به نا آگاهی از مسائل تربیتی و بچه شون رو به بی ادبی متهم میکنن چقدر با مسائل تربیتی آشنا هستن؟ راستی شما می تونین با صحبت کردن در مورد آزادی مردم رو از موضع مخالفت بیرون بیارید و باخودتون همراه کنید.
جلد سوم کتاب من دیگر ما
آزادی دادن به بچهها؟! آری یا خیر؟!
بعضی از پدر و مادرا فکر میکنن که اگه بچهها رو زیر هفت سال آزاد بزارن،
بعد از هفت سالگی دیگه نمیشه اونا رو از این عالم بیرون آورد و بچهها دیگه همیشه دوست دارن که آزاد باشن.ولی باید بدونیم که میل به آزادی مثل میل به غذا خوردن نیست که دائمی باشه،
بلکه از اون دسته از تمایلاتی هست که تاریخ مصرف داره. میل به آزادی تاریخش که گذشت، دیگه تموم میشه.کتاب سوم از مجموعه کتاب من دیگر ما
یکی از دلایل والدین برا ممانعت از آزادی بچهها،
عادت کردن بچهها به آزادی هست، حتی وقتی بیرون از خونه و تو مهمونی هستن.
این والدین فکر میکنن که با اون آزادیا، دیگه نمیتونن بچهها رو بیرون از خونه کنترل کنن.ولی نباید فراموش کنیم که وقتی بچهها تو خونه آزاد باشن و تو مهمونی محدود،
آروم آروم متوجه میشن که باید تو خونه و مهمونی دو رفتار متفاوت نشون بدن.
این مسئله علاوه بر اینکه نوعی آموزش محسوب میشه،
علاقهی کودک رو هم به خونه بیشتر میکنه که واقعاً مسئله مهمیه.کتاب سوم از مجموعه کتاب من دیگر ما
آیا واقعا کودکان به بازی نیاز دارند؟
بازی؛ یکی از نیازهای حقیقی فرزندان ماست. این نیاز مانند آزادی یک نیاز حقیقی بوده، زیاده طلبی به شمار نمیآید.
نیاز به بازی در کودکان زیر ۷ سال دوچندان است.
در آموزههای دینی به والدین توصیه شده کودکان را تا ۷ سال رها کنند تا آنها مشغول بازی باشند.
یکی از اصلی ترین پیام های بازی کردن با بچهها، محبّت است.
یک قاعدۀ کلّی در تربیت این است که: «برا محبّت کردن به کودک، نیازهای حقیقی او را بشناسید و آن را برآورده کنید».جلد چهارم کتاب من دیگر ما
بازی یکی از راه های ابراز محبت به بچّههاست.
وقتی در بازی با کودک، بچّه می شوید، بعد از این نوع بازی بچّهها بدون چون و چرا در مقابل خواستههای شما «چشم» میگویند و از شما تبعیت میکنند. وقتی کسی غیر از پدر و مادر با روشی که گفته شد با بچّهها بازی می کند، بچهها به راحتی از او تبعیت میکنند و از رفتارها و گفتارهایش هم الگو برداری میکنند.کتاب چهارم از مجموعه من دیگر ما
چرا بعضی از والدین به بازی کردن بچههاشون اهمیت نمیدهند؟
متأسفانه دلایلی نظیر:
▪️ناآگاهی از ضرورت بازی،
▪️مساوی دونستن بازی با سرگرمی،
▪️بیمعنا دونستن بعضی از بازیها،
▪️ناآگاهی از انواع بازیها،
▪️حوصله نداشتن والدین،
▪️ویژگیهای زندگی مدرن،
▪️وقت گیر بودن بازی،
▪️حوصله نداشتن خود بچههاباعث میشودکه والدین به بازی بچههاشون اهمیت ندهند.
کتاب چهارم از مجموعه من دیگر ما
ویژگی بازیهای مفید
برای اینکه بازی بتواند توی تربیت بچهها، آثار مفیدی داشته باشه، باید دارای ویژگیهای زیر باشه:
1- مشارکت والدین توی بازی
2- بچه شدن والدین موقع بازی
3- بازی فعال و همراه با حرکت باشه
4- بازی بدون ترس و دغدغه باشه
5- انتخابی بودن بازی، نه اینکه تحمیلی باشه
6- تنوع داشتن بازی
7- واقعی و طبیعی بودن بازی
8- قابلیت همکاری با دیگران داشته باشه
9- نتیجه بخش بودن بازی
10- بازی در معرض دید بزرگترا باشه و…کتاب چهارم از مجموعه من دیگر ما
ویژگیهای بازی لذت بخش برای بچهها
بچهها از بازیهایی که خودشان انتخاب میکنند، لذّت میبرند.
بازیهایی که به زور به بچهها تحمیل میشود، برای آنها جذابیتی ندارد؛
اگرهم مجبور بشوند بازی تحمیلی را انتخاب کنند، با بی میلی و از سر ناچاری به آن تن میدهند.
یکی از دلایل گوش ندادن به حرف بزرگترها، لجاجت، بهانه گیری و غیره،
محروم شدن بچهها از بازیهای مورد علاقه و تحمیل بازیهایی ست که
به آنها علاقهای ندارند. لازمهی انتخابی بودن بازی، دادن حق آزادی به بچههاست.کتاب چهارم از مجموعه من دیگر ما
شما به بچههاتون اجازه تجربه کردن میدید؟
بعضی وقتا این پدر و مادر هستن که اجازهٔ تجربه کردن رو به بچهها نمیدن. والدین، به اسم کمک کردن به بچهها، نمیذارن اونا اشتباه کنن و تلاش کنن که اشتباهشون رو اصلاح کنن. یکی از عوامل اصلی رشد خلاقیت، اشتباه کردن و اصلاح کردن اونه. اشتباه کردن و بعد از اون، فکر کردن و بعد هم اصلاح کردن اشتباه، لذت بازی رو برای کودک، بیشتر میکنه.
کتاب چهارم از مجموعه من دیگر ما
بازیهای دیروز، آینده روشن کودکان امروز؛ قلعهبازی
بهتر است حدّاقل تعداد افراد هر گروه، پنج نفر باشد.
فضا برای بازی باید وسیع باشد. پس بهتر است در جایی مثل پارک، کوچه، مدرسه و … انجام شود.ابتدا دو سرگروه، یارکشی میکنند و دو گروه، تشکیل میشود.
محدودهای مثل کنج یک دیوار یا کنار یک درخت، به عنوان «قلعه»، مشخّص میشود.به قید قرعه🎲، افراد یکی از دو گروه، فرار🏃♂️میکند و گروه دیگر باید به دنبال آنان بروند.
هر کدام از افراد گروه فراری که دستگیر شد، باید در قلعه🏰زندانی شود.گروهی که به دنبال گروه فراری هستند، یک قلعهبان برای مراقبت از زندانیها میگذارند.
پس از دستگیری برخی از اعضای گروه فراری، باقی اعضا باید تلاش کنند بدون آن که دستگیر شوند، افراد زندانی را آزاد کنند.
تماس دستِ✋️یکی از اعضا با افراد زندانی، مجوّز آزادی آنهاست.افرادی که برای آزاد کردن دوستانشان میآیند،
باید مراقب باشند تا هنگام آزاد کردن افراد زندانی، خودشان دستگیر نشوند.
وقتی تمام افراد گروه فراری دستگیر شدند. جای دو گروه، عوض میشود.دستگیری وقتی محقَّق میشود که فرد فراری در دستان یکی از اعضای گروه حریف، برای یک لحظه هم که شده، اسیر شود.
وقتی یکی از افراد اسیر میشود، نمیتواند فرار کند؛ مگر آن که به قلعه منتقل شود و یکی از افراد گروهش به آزادی او اقدام کند.ضمیمهی جلد چهارم من دیگر ما؛ بازی، بازوی تربیت، ص ۱۲۵
فاصلهی میان دو فرزند چقدر باید باشد؟!
از نظر تربیتی باید فاصلۀ میان دو فرزند، به اندازهای باشد که بتوانند همبازی هم بوده، یکدیگر را درک کنند.
اگر فاصلۀ میان فرزند اوّل و دوم، به گونهای باشد که این دو وقت یکدیگر را پُر کنند، به شدّت تربیت آسان میشود و به جز اوایل به دنیا آمدن فرزند دوم، در وقت پدر و مادر، صرفهجویی میشود.
در غیر این صورت، هر دو بچّه به صورت مستقل، وقت پدر و مادر را میگیرند؛ زیرا نمیتوانند همبازی خوبی برای هم باشند. بنابراین، فاصلۀ زیاد میان بچّهها، نه تنها کمکی به مسئلۀ تربیت نمیکند؛ بلکه کار تربیت را سختتر خواهد کرد.
کتاب پنجم مجموعهی من دیگر ما
قبلهی خانه!
آمد بی آنکه خبر دهد. خیلی قدرت طلب بود و خودخواه. این را وقتی فهمیدم که دیدم پیشانی خانه را از آن خود کرد تا همیشه چشمها به سوی او باشد. هیچ کس از پرحرفی اش به ستوه نیامد. چنان در دلها جا گرفت که اگر ساکت مینشست و خاموش، همه منتظر به سخن آمدنش بودند.
نمیخواهم نامش را تلویزیون بگذارم. نام این قاب را قبله خانه میگذارم و میگویم: از وقتی که آمده، کودکم رو به سوی او نماز تربیتش را اقامه میکند. برای اینکه شرط انصاف را زیر پا نگذارم، باید بگویم قبله دل من هم مدتهاست رو به سوی این قاب چرخیده است.
کتاب پنجم مجموعهی من دیگر ما
تماشای تلویزیون روی تربیت ما چقدر اثر دارد؟
بدون تردید، چشم، اصلیترین عضوی هست که موقع تماشای تلویزیون، فعالیت میکنه. دریافت انواع تصاویر از راه چشم، مسئلهای نیست که بشه به سادگی ازش گذشت.
بخش عمدهای از تربیت آدمها رو تصاویری رقم میزنه که توی طول زندگی میبینه. تصاویری که از طریق چشم وارد وجود انسان میشه، به شدت روی دانستهها و احساسات انسان اثر میذارن.
کتاب پنجم من دیگر ما
آیا با مشاهدهی تصاویر ممکن است نحوهی اندیشیدن تغییر کند؟!
معیار تکلیف از نگاه دین عقل ماست. عقل وسیلهٔ درک و فهم است و بر اساس موادی که به آن داده میشود و با توجه به تحلیلی که از آن مواد میکند، نتیجهٔ خودش را به ما ابلاغ میکند. از نظر دین، یکی از اصلیترین ابزارهایی که روی تحلیل عقل از دنیای اطراف اثر میگذارد، «نگاه» است.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند:
چشم، جاسوس دل و پیغام رسان عقل است.
📚بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۴۱از کنار تصاویری که از طریق چشم دریافت میشوند، نباید به راحتی گذشت. این تصاویر موادی هستن که نحوهٔ اندیشیدن رو تغییر میدهند. اگر انسان روی تصاویری که پیغام رسان عقل است، مدیریتی نداشته باشد، نحوهٔ فکر کردنش همسو با تصاویری میشود که میبیند. در نتیجه تصمیمهای روزمرهٔ زندگی هم در جهت همان تصاویر گرفته میشود و پس از مدتی انسان، رفتاری شبیه به هموان تصاویر، از خودش بروز میدهد. به عبارت دیگر شخصیت انسان، آینهٔ همون تصاویر میشود.
آزاد گذاشتن کودک
آزاد گذاشتن کودک یکی از اولین راه های استقلال دادن به او است.
وقتی کودک در همان حدودی که مشخص شد، در محیط خانه رها شده و کسی در کارش دخالت نکرده و به هر بهانهای او را امر و نهی نمی کند از همان کودکی استقلال و ایستادن روی پای خود را تجربه می کند.
بچه هایی که دائم امر و نهی شده و جلوی تجربه کردن آنها گرفته میشود در کارهای خود به شدت متکی به پدر و مادر می شوند.مجموعه کتاب من دیگر ما
لزوم ایجاد آرامش در خانه
پدر و مادری که نتوانند محیطی را در خانه ایجاد کنند که فرزندانشان در آن،
احساس آرامش و خوشبختی کنند، زمینۀ گرایش فرزند به محیط خارج از خانه را فراهم کردهاند؛
فرزندی که از محیط خانواده، فراری است و به محیط بیرون، علاقۀ بیشتری پیدا میکند؛
فرزندی که رابطۀ صمیمی را به جای این که با پدر و مادر تجربه کند، با دوست خود برقرار میکند،
فرزندی که درد دلها و مشکلات خود را در محیط رفاقت، مطرح مینماید،
تربیت او هم به عهدهی محیط خارج از خانه خواهد بود و پدر و مادر در این میانه، کمترین نقش را ایفا خواهند کرد.مجموعه کتاب من دیگر ما
اجر بارداری در اسلام
رسول خدا(ص): “زن هنگامی که باردار می شود اجرش مانند کسی است که با جان و مالش در راه خداوند جهاد می کند.
هنگامی که فرزندش را به دنیا می آورد به او گفته میشود:” گناه تو بخشیده شد. پس عمل را از نو آغاز کن.”
و هنگامی که به فرزندش شیر می دهد؛ در برابر هر بار شیر دادن به او پاداش آزادکردن یک برده از فرزندان اسماعیل را می دهند.”
مادری کردن از نگاه دین از همان لحظه ی بارداری آغاز می شود.
۹ ماه بارداری = ۹ ماه جهاد در راه خدا با جان و مال.
کتاب من دیگر ما، جلد۱۲ ، ص ۴۱ و ۴۲
اگر دختر نظام محاسباتی اش براساس دین شکل گرفته باشد؛
عطش مادر شدن دارد و در همه ی لحظه های بارداری احساس جهاد در راه خدا را دارد.کتاب من دیگر ما، جلد۱۲ ، ص ۴۲
وقتی دختران یک جامعه، همسری کردن و مادری کردن را در الویت های زندگی خویش قرار ندهند و مقدس نشمرند، لازم نیست آنها را به فساد دعوت کرد. 👈🏻 سیر طبیعی جامعه ای که این تفکر در آن جریان دارد، به سوی فساد خواهد رفت.
کتاب من دیگر ما، جلد۱۲، ص۶۳
حل بسیاری از مشکلات جامعه، وابسته به برگشتن
“همسری” و “مادری” به جایگاه مقدس خویش است.کتاب من دیگر ما، جلد۱۲، ص ۸۳
رسانه ها در زدودن قداست همسری و مادری در خط مقدم هستند. چه رسانه های نوشتاری، چه دیداری و چه گفتاری.
نیویورک تایمز: “تلویزیون با نمایش دادن روابط نامشروع بازیگران(چه مرد چه زن) متاهل با افرادی غیر از همسرانشان حقایقی از روابط جنسی نامشروع را به تصویر می کشد.
نسبت به گذشته که تلویزیون با این واقعیت، مقابله می کرد و تاکید می کرد که ازدواج یک وضعیت دائمی تک همسری بی نقیصه است، 👈🏻این خود پیشرفت عظیمی است!”
کتاب مندیگرما ، جلد۱۲، ص۱۲۹
القای “پیشرفت عظیم” بودن خیانت، چه حسی در مخاطب ایجاد می کند؟
وقتی رسانه این تغییر اخلاق جنسی را پیشرفت معرفی می کند، نتیجه ی آن این است که هر کسی که به روابط خارج از چارچوب خانواده تن می دهد، در این پیشرفت اجتماعی سهیم است.
👈🏻این همان القای حس ” منجی بودن” به خائنان است.
کتاب مندیگرما ، جلد۱۲، ص ۱۳۰
وقتی انسان از تفکر خالی شود، دنیای مدرن می تواند بدیهیات را در مقابل چشم میلیون ها و بلکه میلیاردها انسان انکار کند، بدون آنکه اعتراض چندانی شنیده شود…. در دنیای مدرن، رسانه به جای انسان فکر می کند.
رسانه به فکر کردن به جای فرد فرد انسان ها بسنده نمی کند. او باور اجتماعی تولید می کند چون می داند وقتی باور اجتماعی تولید شد می تواند روی کسانی هم که مشتری او نیستند اثر بگذارد.
باورهای اجتماعی در دنیای مدرن، حاصل دروغ های متراکم و پشت سر همی است که رسانه ها تولید می کنند. این فرصت فکر کردن را بیشتر از پیش از انسان می گیرد.
کتاب مندیگرما ، جلد ۱۲، ص ۱۴۵ و ۱۴۶
خیانت های دنیای مدرن:
یکی از بزرگترین خیانت هایی که دنیای مدرن به انسان کرد و همچنان هم ادامه دارد، پاک کردن تفسیر معنوی از جهان است.انسان دنیای مدرن به دنبال معنای آفرینش است. او نمی داند برای چه چیزی پا به این عالم گذاشته و این ابهام، به شدت او را بی قرار کرده است.
بدون تفسیر معنوی از جهان، هیچ کسی قادر به برطرف کردن این ابهام نیست و اصلا سوال از معنای آفرینش، بی پاسخ است.
کتاب منِ دیگرِ ما، جلد۱۲، ص۱۶۶
خطر الگو شدن ستارههای غربی برای فرزندان
وقتی شما محبت یک ستاره غربی را در دل فرزندتان دیدید با تأسف باید بگویم که آن نقطه توسط آن ستاره فتح شده است. ببینید ستاره های غربی چند نقطه از قلب فرزندتان را فتح کرده اند، به همان اندازه احساس شکست کنید.
البته احساس شکست با احساس یأس فرق دارد. کسی که شکست خورده ولی احساس شکست نمیکند، دچار بلای بزرگتری به نام «غفلت» می شود.همان بلایی که بعضی از ما گرفتارش شده ایم.
شکست خورده به اندازه ای که مبارزه برایش اهمیت دارد، پس از شکست باز هم بلند می شود و به مبارزه ادامه می دهد. اما مایوس؛ انگیزه ای برای مبارزه ندارد چون امیدی به پیروزی ندارد!!!
کتاب منِ دیگرِ ما ؛ جلد۱۳؛ ص۱۲۴
اگر می خواهیم جامعه غربی،
الگوی فرزندانمان نشود،
باید از واقعیت جامعه غربی پرده برداریم.این کار از اصلی ترین مبارزات تربیتی است. یادمان باشد که ما در متن یک مبارزه بزرگ تربیتی هستیم.
بر سر چه چیزی مبارزه می کنیم؟
ذهن و دل فرزندانمان کمی اگر سستی کنیم، فرزندانمان را از دست می دهیم.کتاب من دیگر ما ، جلد۱۳، ص۱۲۴
سخن آخر
امیدوارم که این مطلب از مجلهی پارس تاپ 10، نیز مورد توجه شما عزیزان واقع شده باشد. شما نیز اگر نظری در مورد این مجموعه کتاب دارید خوشحال میشویم که آن را با ما و سایر دوستان اهل مطالعه در میان بگذارید. به امید تربیت نسلی کتابخوان، متدین و پیشرو برای ایرانی آباد.